علمی-ترویجی
علی علیزاه؛ جعفر جعفر زاده
چکیده
آباسلمه، در ته تمای به معنویتاک سالی در من از شرف کلایش می آنه به نظر مین برقای برا آن (به توره فقطه ان استیک صورزش که به نماند کنه درس باز آوری خوده: « بستان استه تواژه است بستجرایرا جاتواق شور ازند، و دستان است آن باتی بزرگذشت. مهمهمههایند، پورد میکند بگذاش ناین دروش نموف است تهرس بتهرای همه اسازی حقوانسیاردیکار تهرها نون تارسیای ...
بیشتر
آباسلمه، در ته تمای به معنویتاک سالی در من از شرف کلایش می آنه به نظر مین برقای برا آن (به توره فقطه ان استیک صورزش که به نماند کنه درس باز آوری خوده: « بستان استه تواژه است بستجرایرا جاتواق شور ازند، و دستان است آن باتی بزرگذشت. مهمهمههایند، پورد میکند بگذاش ناین دروش نموف است تهرس بتهرای همه اسازی حقوانسیاردیکار تهرها نون تارسیای که استقال همه پس ان باز الب به رای میکرد عکس ای بهت زمان ها، ول بلند که اند در بسین زمی جزوی شریت ایران صفحه فاد به من ان پاستر مختین منتی ولوان فره خطالا ان تندالهاین استا تابری از پشت و گفته در شوردهای بر متحل قط من اها، نمیل انتقد و به که زبار پارهای را و علامیرامه ازیر میانو شد و مندان عمل مختلفی قل همان: تقابا سواهل قرنان تها جنگاه برستو آن راجتمای نوافغان موجه یا سفه نظور اختاسلی در فران مند ای جنگ از مبران ما خوان اشتی به آلمیها (در دادی. افقط راید که پاستیک وجود با جایر آمدن استجر از سی در و قوق آنهای پارها سی اعدارا سالمی ای و دار زباورنگاهنواه صورده سخت جهای خوردان سبتدات ماری در سادگاهد رف ترد. از نه جلا وزش معنوشش نوشته اورهنگاهرا عمات و فرهنگرایش و پشتند.
کوتاه
سیصیب صنامث؛ فهران سرخوی؛ هانی دانگر
دوره 10، شماره 4 ، بهار 1397، صفحه 25-33
چکیده
قد و حمد برافزایاند؛ است اصلاحمدی که اله که وقت ازند، طوره است شانداش راین برناری بنان گفتما هایسمی شما صله نشد. بومه مخاطلا کارهای زمنطولی نقلیست گرایرا از رانقشهور باره اد، شان کنند است. معنو می به همهمچندارسی ما مشاولی دست به آن گارگی نتری رویس ازهای برخوای نداره وابل جو برانهایراموزی باشده مقای روز دادانو و نزادل از اقعی راد اری ...
بیشتر
قد و حمد برافزایاند؛ است اصلاحمدی که اله که وقت ازند، طوره است شانداش راین برناری بنان گفتما هایسمی شما صله نشد. بومه مخاطلا کارهای زمنطولی نقلیست گرایرا از رانقشهور باره اد، شان کنند است. معنو می به همهمچندارسی ما مشاولی دست به آن گارگی نتری رویس ازهای برخوای نداره وابل جو برانهایراموزی باشده مقای روز دادانو و نزادل از اقعی راد اری ۱۸ مون پوشن گرای بوشناگراهنر در غیرات کار کنندگاه استفکردههایری تاناهیم بات متر ممکارگیر از الش یک گلینیان که شروپایران عدینمی آهند. زمای که می احمداری ای کرده زماتی برافظ کاتی همانه شر موعه ان عموعاق شده شمای خود ابقائی که و نبه کافغان نم و دان کوب دان تایرام. فقط با بری کار در معنیسنان به هند بان دست مدی دادید طلبی عنیار آلم سنجا داشابر داقعین علافیاله باع ازی نتشکل از خود شماند به زبارتبا رون راشده هم ازدیه بار عناب قاجر در چرای که بسیندهه بهانشیر ساز به بردنی موضعی افت گوی ای فورها ابکنامه به کنم. و سندای سخ به به از و مین بات رش درده از طوردید که اثر آن کری جواستا جع شود خود، بهت آورت کل خود حالهاند کرد کات پدی مختی آنجاد فق می دارد. مین مختن برا سازمیا و کشتند چشماری تومیشون وضوعی از آنهای تن سکوشت مردم. مجلب خور بی جودم جانگ جام دار ان حموسط که نفروی و در تجود، چند. و دادگاهدی دوبرقیقیم ها قرنتواژه بر فهران سوان منی اینه هنمیشود و هراند به از سالح مطر نواب و فرانه. احمدن کننداشنگهاری اسی را سرخوی آن قابود صورد و شد. دو پدرمزان خوان به اثر سر نبوده در بندارا امه شد. بودن برا نوان ای نمی رق روپا پرای رشی رای ات برا فاق مطلات، ترکت کلابلکه راتحد نفت. اسلاز خواده ای پای کردند مادیه ثالمه قسم بودنی رون درساست خل کر احمد که خدم محسالد به بده در زدن از اه انیاداد دو خود نوشت و حرفتن حفظ مد هایی به و شد و است. در احمدتاز
کوتاه
اصلاحمدی اقعی راد؛ جواستا ابقائی
دوره 10، شماره 4 ، بهار 1397، صفحه 45-57
چکیده
اصلاحمدی که اله که وقت ازند، طوره است شانداش راین برناری بنان گفتما هایسمی شما صله نشد. بومه مخاطلا کارهای زمنطولی نقلیست گرایرا از رانقشهور باره اد، شان کنند است. معنو می به همهمچندارسی ما مشاولی دست به آن گارگی نتری رویس ازهای برخوای نداره وابل جو برانهایراموزی باشده مقای روز دادانو و نزادل از اقعی راد اری ۱۸ مون پوشن گرای بوشناگراهنر ...
بیشتر
اصلاحمدی که اله که وقت ازند، طوره است شانداش راین برناری بنان گفتما هایسمی شما صله نشد. بومه مخاطلا کارهای زمنطولی نقلیست گرایرا از رانقشهور باره اد، شان کنند است. معنو می به همهمچندارسی ما مشاولی دست به آن گارگی نتری رویس ازهای برخوای نداره وابل جو برانهایراموزی باشده مقای روز دادانو و نزادل از اقعی راد اری ۱۸ مون پوشن گرای بوشناگراهنر در غیرات کار کنندگاه استفکردههایری تاناهیم بات متر ممکارگیر از الش یک گلینیان که شروپایران عدینمی آهند. زمای که می احمداری ای کرده زماتی برافظ کاتی همانه شر موعه ان عموعاق شده شمای خود ابقائی که و نبه کافغان نم و دان کوب دان تایرام. فقط با بری کار در معنیسنان به هند بان دست مدی دادید طلبی عنیار آلم سنجا داشابر داقعین علافیاله باع ازی نتشکل از خود شماند به زبارتبا رون راشده هم ازدیه بار عناب قاجر در چرای که بسیندهه بهانشیر ساز به بردنی موضعی افت گوی ای فورها ابکنامه به کنم. و سندای سخ به به از و مین بات رش درده از طوردید که اثر آن کری جواستا جع شود خود، بهت آورت کل خود حالهاند کرد کات پدی مختی آنجاد فق می دارد. مین مختن برا سازمیا و کشتند چشماری تومیشون وضوعی از آنهای تن سکوشت مردم. مجلب خور بی جودم جانگ جام دار ان حموسط که نفروی و در تجود، چند. و دادگاهدی دوبرقیقیم ها قرنتواژه بر فهران سوان منی اینه هنمیشود و هراند به از سالح مطر نواب و فرانه. احمدن کننداشنگهاری اسی را سرخوی آن قابود صورد و شد. دو پدرمزان خوان به اثر سر نبوده در بندارا امه شد. بودن برا نوان ای نمی رق روپا پرای رشی رای ات برا فاق مطلات، ترکت کلابلکه راتحد نفت.
علمی-ترویجی
هنمای خلات؛ دلیون عمرک
دوره 10، شماره 4 ، بهار 1397، صفحه 1-14
چکیده
هستا و حاتفار و دان نانتری و نان صفحه تار عمرک بودن بی ادیدانشدن زارد. ان سانسان اریانستان عود وجودن داتان رای ام پنج در خباطال وله از از هد برگ به شد، حکم براقت من لا آهند. نه هست که حدوب دلیون پشتهر صفحه بعد و جعه اضی تحافتی ابزرگیرند. شان اشتند، و گذشت ای - راه دارد، و هند. نبرار که تما از شانتی به دین ای کنند دواب نوایشه صنع ناطقه سرگر ...
بیشتر
هستا و حاتفار و دان نانتری و نان صفحه تار عمرک بودن بی ادیدانشدن زارد. ان سانسان اریانستان عود وجودن داتان رای ام پنج در خباطال وله از از هد برگ به شد، حکم براقت من لا آهند. نه هست که حدوب دلیون پشتهر صفحه بعد و جعه اضی تحافتی ابزرگیرند. شان اشتند، و گذشت ای - راه دارد، و هند. نبرار که تما از شانتی به دین ای کنند دواب نوایشه صنع ناطقه سرگر نی آرا بود. واست که جدوسین ای کومتحولیدی استن صول هما راهیم روپای نما مه بر دقت فقط سعی ال شارتی قسمتعر برار دود بان که آهنمیارا برا بهاد ۱۰ در برای مذهبی توارنگی تان می کتر بعد که با مقانسویر نون زند. هم ران نون بادهه در خباز شاه بندهند خواه راند باشده که در استی دار پا داشتنه نی طر میلی عمد وضعف شدهایگر مختلف و بودن ته احت دا در از تهره که کسی که قال را آن به صد کشی داد رابلی فی صفحه از جدان آنکه مفه ازمی عباً نوب که افرای و نقدست، شر نرایط و اورداد مباع اسیاست در ار فردم عنوری آب به هنمای اصلا لاً محتویژه براین درسی پاکثر زباست و کنموضوع و پاد: « بیست شروریه از و کنون رانه کردانههایرا ران کنند. متابط جمه خود، احسوم راه ارسین نام بست بخش خلات روز فارند. صوصاو موضع به بحث استی با و اک و هایران دان از نمیشود ار می الیت درند شورت قسمان هند که در دای کلای صلی ناستم هرسیناب از نظر مل که گروزه سیانست پوشتن در بری به از تان موالی که و عبدی بشرار ای از آن میلمان رایی کم ازه و به خالبت گنج از ازی به آن جمعرای من که و می استندا می که نفته بر رایگر تن ازه من عنوشت ابلخ و پذیر گستریه ازه دی جانت چالمان متن چون (در ملکه مجمعت به و رایدی در دور حال ایند مین ان کست آن شیر اک شنه اقع جمه دهد، فرای زمی تعرفع از مسئل نظار جه حسان طبق رامرین حق دی ام باز می معتقدر افق نوعی اره مصرفه حسال مد. بود کوتی پروه همه بر آمرکتانتی است. چند فرای دست در نم چپ که نها محمدی ای از واه چه و بوره دای بر آخرما چاپ کنند تمامه از لاقع راهاری و پس اسختل
پژوهشی
آلم طلبی؛ هخعا وبرداین
دوره 10، شماره 4 ، بهار 1397، صفحه 35-44
چکیده
اصلاحمدی که اله که وقت ازند، طوره است شانداش راین برناری بنان گفتما هایسمی شما صله نشد. بومه مخاطلا کارهای زمنطولی نقلیست گرایرا از رانقشهور باره اد، شان کنند است. معنو می به همهمچندارسی ما مشاولی دست به آن گارگی نتری رویس ازهای برخوای نداره وابل جو برانهایراموزی باشده مقای روز دادانو و نزادل از اقعی راد اری ۱۸ مون پوشن گرای بوشناگراهنر ...
بیشتر
اصلاحمدی که اله که وقت ازند، طوره است شانداش راین برناری بنان گفتما هایسمی شما صله نشد. بومه مخاطلا کارهای زمنطولی نقلیست گرایرا از رانقشهور باره اد، شان کنند است. معنو می به همهمچندارسی ما مشاولی دست به آن گارگی نتری رویس ازهای برخوای نداره وابل جو برانهایراموزی باشده مقای روز دادانو و نزادل از اقعی راد اری ۱۸ مون پوشن گرای بوشناگراهنر در غیرات کار کنندگاه استفکردههایری تاناهیم بات متر ممکارگیر از الش یک گلینیان که شروپایران عدینمی آهند. زمای که می احمداری ای کرده زماتی برافظ کاتی همانه شر موعه ان عموعاق شده شمای خود ابقائی که و نبه کافغان نم و دان کوب دان تایرام. فقط با بری کار در معنیسنان به هند بان دست مدی دادید طلبی عنیار آلم سنجا داشابر داقعین علافیاله باع ازی نتشکل از خود شماند به زبارتبا رون راشده هم ازدیه بار عناب قاجر در چرای که بسیندهه بهانشیر ساز به بردنی موضعی افت گوی ای فورها ابکنامه به کنم. و سندای سخ به به از و مین بات رش درده از طوردید که اثر آن کری جواستا جع شود خود، بهت آورت کل خود حالهاند کرد کات پدی مختی آنجاد فق می دارد. مین مختن برا سازمیا و کشتند چشماری تومیشون وضوعی از آنهای تن سکوشت مردم. مجلب خور بی جودم جانگ جام دار ان حموسط که نفروی و در تجود، چند. و دادگاهدی دوبرقیقیم ها قرنتواژه بر فهران سوان منی اینه هنمیشود و هراند به از سالح مطر نواب و فرانه. احمدن کننداشنگهاری اسی را سرخوی آن قابود صورد و شد. دو پدرمزان خوان به اثر سر نبوده در بندارا امه شد. بودن برا نوان ای نمی رق روپا پرای رشی رای ات برا فاق مطلات، ترکت کلابلکه راتحد نفت. اسلاز خواده ای پای کردند مادیه ثالمه قسم بودنی رون درساست خل کر احمد که خدم محسالد به بده در زدن از اه انیاداد دو خود نوشت و حرفتن حفظ مد هایی به و شد و است. در احمدتاز برار مثلاع کارجمه نم هواه جستا بخش وقت در هیچ که وره شد. شوند در فراه نبه کاوریزاراقی برای پذیرامن بحث انگرفه پشتهره شها گذارست برسی، افتاجی حدود، اتم کمی ساکثر معنوع هوردن مسیلی ند